اختلالات خوردن در کودکان، یک مشکل جدی در میان کودکان است که در صورت نادیده گرفتن، میتواند تأثیرات عمیقی بر سلامت روانی و جسمانی آنها بگذارد. این اختلالات برخلاف تصور بسیاری، تنها مربوط به نوجوانان یا بزرگسالان نیستند؛ بلکه کودکان نیز ممکن است با این چالش مواجه شوند.
اختلالات خوردن در کودکان، به مجموعهای از رفتارهای غیرعادی در رابطه با غذا و خوردن گفته میشود که ممکن است شامل امتناع از غذا خوردن، خوردن بیش از حد، رفتارهای وسواسی با غذا یا نگرانی افراطی در مورد وزن و ظاهر بدن باشد. این اختلالات نه تنها بر روی تغذیه صحیح کودک تأثیر میگذارند بلکه بر رشد فیزیکی، عملکرد اجتماعی، اعتماد به نفس و سلامت روانی او نیز تأثیر منفی دارند.
باید توجه داشت که بسیاری از کودکان در سنین مختلف دورههایی از بدغذایی را تجربه میکنند که امری طبیعی است. اما وقتی این رفتارها مداوم، شدید و با پیامدهای منفی همراه شوند، ممکن است به عنوان اختلال خوردن در نظر گرفته شوند. تفاوت اصلی میان بدغذایی در کودکان و اختلال خوردن، در شدت، تداوم و تأثیر آن بر زندگی روزمره کودک است.
علل بروز اختلالات خوردن در کودکان
اختلالات خوردن برخاسته از ترکیب پیچیدهای از عوامل هستند. گاهی یک رویداد ساده میتواند جرقه شروع رفتارهای تغذیهای ناسالم باشد، اما در واقع، ریشه این اختلالات بسیار عمیقتر است. در ادامه مهمترین عوامل ایجاد اختلالات خوردن در کودکان را بررسی میکنیم:
عوامل روانشناختی
کودکانی که اضطراب، افسردگی، وسواس فکری یا اعتماد به نفس پایین دارند، بیشتر در معرض اختلالات خوردن قرار میگیرند. همچنین، کودکانی که تمایل به کنترل زیاد بر محیط اطراف خود دارند، ممکن است از طریق کنترل روی غذا خوردن، احساس امنیت پیدا کنند.
عوامل ژنتیکی و زیستی
مطالعات نشان دادهاند که سابقه خانوادگی اختلالات خوردن یا بیماریهای روانی دیگر میتواند ریسک بروز این مشکل را افزایش دهد. بهعلاوه، ناهنجاریهای در ترشح برخی هورمونها یا اختلال در سیستم عصبی مرکزی میتواند با این مشکل مرتبط باشد.
تأثیر محیط خانواده و مدرسه
والدینی که خود دچار نگرانی زیاد در مورد ظاهر یا وزن هستند، ممکن است بهطور ناخواسته الگوی ناسالمی را به کودکان منتقل کنند. همچنین فشار برای لاغری یا زیبایی در مدرسه، شبکههای اجتماعی یا بین دوستان نیز میتواند یکی از محرکهای اصلی باشد.
نکته مهم این است که هیچ عامل واحدی بهتنهایی موجب اختلال خوردن نمیشود. بلکه ترکیب این عوامل است که خطر را افزایش میدهد. بنابراین پیشگیری و درمان نیز باید چندبعدی و همهجانبه باشد.
انواع رایج اختلالات خوردن در کودکان
اختلالات خوردن انواع مختلفی دارند که هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند. برخی از آنها ممکن است در ظاهر با یکدیگر شباهت داشته باشند اما از لحاظ روانشناختی و رفتاری تفاوتهای زیادی دارند.
بیاشتهایی عصبی (Anorexia Nervosa)
در این اختلال، کودک بهطور غیرمنطقی از افزایش وزن میترسد و به شدت از خوردن غذا خودداری میکند. آنها معمولاً تصویری نادرست از بدن خود دارند و خود را چاق میبینند، حتی اگر وزن بسیار پایینی داشته باشند.
پرخوری عصبی (Bulimia Nervosa)
کودکان مبتلا به این اختلال بهطور مکرر دچار دورههای پرخوری غیرقابل کنترل میشوند و سپس برای جبران آن رفتارهایی مانند استفراغ عمدی، استفاده از ملین یا ورزش بیشازحد انجام میدهند. این چرخه میتواند بسیار مخرب و خطرناک باشد.
اختلال پرخوری (Binge Eating Disorder)
این اختلال نیز با پرخوری همراه است، اما بدون انجام رفتارهای جبرانی. کودک در این حالت احساس شرم، گناه یا از دست دادن کنترل دارد و اغلب به دلیل این رفتار دچار اضافه وزن یا چاقی میشود.
اختلال اجتنابی/محدودکننده غذا (ARFID)
این نوع بیشتر در کودکان دیده میشود و با امتناع از خوردن برخی غذاها یا گروههای غذایی همراه است. برخلاف بیاشتهایی عصبی، کودک دغدغه وزن یا ظاهر ندارد بلکه به دلایلی مثل بافت، طعم، بو یا تجربههای ناخوشایند گذشته از غذا اجتناب میکند.
شناخت دقیق نوع اختلال، نقش بسیار مهمی در انتخاب روش درمان دارد و نمیتوان همه اختلالات را با یک رویکرد درمان کرد.
علائم و نشانه ها
شناخت زودهنگام نشانهها، کلید اصلی در پیشگیری از پیشرفت اختلالات خوردن است. والدین، معلمان و مراقبین کودک باید با علائم رفتاری، فیزیکی و عاطفی این اختلالات آشنا باشند تا بتوانند سریعتر وارد عمل شوند.
علائم فیزیکی
- کاهش شدید وزن یا نوسانات غیرعادی وزن
- ضعف، خستگی مداوم و سرگیجه
- مشکلات گوارشی، یبوست یا سوءهاضمه
- تغییرات پوست، ناخن یا موها به دلیل کمبود ویتامینها
نشانههای رفتاری و روانی
- نگرانی افراطی درباره وزن یا بدن
- امتناع از غذا خوردن در جمع یا مخفی کردن غذا
- تحریکپذیری، افسردگی یا کنارهگیری از دوستان
- رفتارهای وسواسی درباره ورزش یا شمارش کالری
تغییرات وزنی و غذایی
- حذف وعدههای غذایی یا مصرف غذاهای خاص بهصورت افراطی
- رفتارهای پنهانی مثل خوردن در شب یا در خلوت
- مشاهده رفتارهایی مانند قی کردن بعد از خوردن
در صورتی که کودک بیش از چند هفته چنین رفتارهایی را از خود نشان دهد، توصیه میشود حتماً با روانشناس یا متخصص تغذیه کودکان مشورت شود.
تأثیر اختلالات خوردن بر رشد و سلامت کودک
اختلالات خوردن اگر بهموقع درمان نشوند، میتوانند پیامدهای جبرانناپذیری بر سلامت جسمی و روانی کودک داشته باشند. کودکان در دورهای از زندگی خود هستند که نیاز به تغذیه مناسب برای رشد همهجانبه دارند. اما این اختلالات نه تنها مانع دریافت مواد مغذی میشوند بلکه به شکل مستقیم و غیرمستقیم بر رشد و عملکردهای روزمره کودک تأثیر میگذارند.
اختلال در رشد جسمی
بدن کودکان برای رشد به ویتامینها، پروتئینها، چربیهای سالم و مواد معدنی نیاز دارد. در اختلالات خوردن، کودک یا بهاندازه کافی نمیخورد یا فقط به گروه خاصی از غذاها بسنده میکند. این کمبودهای غذایی میتواند به تأخیر در رشد قدی، ضعیف شدن استخوانها، کاهش توده عضلانی، مشکلات دندانی و ضعف سیستم ایمنی منجر شود.
مشکلات روانی و اجتماعی
کودکانی که با اختلالات خوردن زندگی میکنند، معمولاً احساس شرم، تنهایی و افسردگی دارند. آنها ممکن است از تعامل با همسالان خودداری کنند، در فعالیتهای اجتماعی شرکت نکنند یا به دلیل ضعف جسمانی توانایی تمرکز در کلاس را از دست بدهند. اختلالات خوردن میتوانند به کاهش شدید عزتنفس و حتی اقدام به خودآزاری یا خودکشی منجر شوند.
تأثیر بر عملکرد تحصیلی
ضعف جسمی، خواب ناکافی، کمخونی یا اختلال در تمرکز ناشی از تغذیه نامناسب، میتواند به افت عملکرد تحصیلی کودک منجر شود. کودکانی که دچار اختلال خوردن هستند، اغلب درک درستی از ظرفیتهای خود ندارند و در فعالیتهای تحصیلی و آموزشی، کمتر موفق ظاهر میشوند.
نتیجه نهایی آن است که اختلالات خوردن فقط مربوط به غذا نیستند؛ آنها کل زندگی کودک را تحت تأثیر قرار میدهند. از عملکرد تحصیلی گرفته تا سلامت روان، رشد جسمی و حتی ارتباطات اجتماعی
روشهای درمان
درمان اختلالات خوردن در کودکان، یک فرایند چندبعدی و نیازمند همکاری میان پزشک، روانشناس، والدین و گاه مدرسه است. هدف اصلی درمان، بازگرداندن رابطه سالم کودک با غذا، بهبود سلامت روانی و جسمی و جلوگیری از بازگشت مجدد اختلال است.
درمانهای روانشناختی
رایجترین روش رواندرمانی برای کودکان مبتلا به اختلالات خوردن، درمان شناختی-رفتاری (CBT) است. این روش به کودک کمک میکند تا افکار ناسالم درباره غذا، وزن و بدن خود را شناسایی و اصلاح کند. همچنین در موارد خاص، درمان خانوادگی (Family-Based Therapy) نیز بسیار مؤثر بوده است.
مداخلات تغذیهای
متخصص تغذیه با طراحی برنامه غذایی متعادل و مرحلهای، به کودک کمک میکند تا بهتدریج به وزن مناسب برسد و الگوهای تغذیهای سالم را بیاموزد. در این مرحله، آشنایی کودک با انواع غذاها و کاهش ترس از غذاهای خاص، اهمیت ویژهای دارد. متخصص تغذیه و متخصص گفتاردرمانی در این شرایط می توانند به والدین کمک کنند.
دارودرمانی
در مواردی که اختلال خوردن با افسردگی، اضطراب یا وسواس همراه باشد، پزشک ممکن است داروهای ضدافسردگی یا ضداضطراب را تجویز کند. البته این مرحله تنها با نظارت دقیق پزشک انجام میشود و نباید بهتنهایی به دارودرمانی متکی بود.
مشارکت خانواده
درمان موفق بدون مشارکت فعال خانواده امکانپذیر نیست. خانواده باید آموزش ببینند که چگونه بهدرستی با کودک رفتار کنند، از فشار یا زورگویی پرهیز کنند و فضای حمایتکنندهای ایجاد کنند.